معنی حیدر کرار

لغت نامه دهخدا

حیدر کرار

حیدر کرار. [ح َ دَ رِ ک َرْ را] (اِخ) لقبی است امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) را:
کفوی نداشت حضرت صدّیقه
گر می نبود حیدر کرارش.
ناصرخسرو.
همچنان در قهر جبّاران به تیغ ذوالفقار
هیچکس انباز و یار حیدر کرار نیست.
ناصرخسرو.
احمد مختار شمس و حیدر کرار نور.
ناصرخسرو.
پیغمبر بد شهر همه علم و بر آن شهر
شایسته دری بود و قوی حیدرکرار.
ناصرخسرو.
رجوع به علی بن ابیطالب شود.

حیدر کرار. [ح َ دَ ک َرْ را] (اِخ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان. در 5هزارگزی خاور راه شوسه ٔ آغاجاری به بهبهان. دارای 131 تن سکنه است. محصولاتش غلات، پشم ولبنیات. اهالی به کشاورزی و حشم داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

معادل ابجد

حیدر کرار

643

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری