معنی حیله ها
فرهنگ معین
قدرت، توانایی، چاره، فریب، نیرنگ. [خوانش: (لِ) [ع. حیله] (اِمص.)]
فارسی به عربی
احتیال، تهرب، حیله، خداع، خدعه، خطا، خطاف، مکر، وهم، أُحْبُولَه، اِحْتیالٌ
فرهنگ فارسی هوشیار
قدرت بر تصرف، توانائی، چاره
فرهنگ فارسی آزاد
حِیْلَه، حذاقت، مهارت، دقّت و خوبی نظر، قدرت و توانائی در تصرف، در فارسی این کلمه بمعنای مَکر، فریب و گول گفته می شود (جمع: حِیَل- بفعل مَحال نیز مراجعه شود)،
فارسی به ایتالیایی
sotterfugio
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
مکر، فریب، نیرنگ،
[قدیمی] قدرت و توانایی بر هرگونه تصرف و تدبیر،
[قدیمی] چارهگری،
فرهنگ واژههای فارسی سره
ترفند، شیله، فریب
کلمات بیگانه به فارسی
نیرنگ-شیله- شیله پیله
معادل ابجد
59