معنی خاخام

لغت نامه دهخدا

خاخام

خاخام. (اِ) حاخام. ربانی. پیشوای مذهبی یهود. ملا. رئیس جامعه ٔ مذهبی یهود.

فرهنگ معین

خاخام

[عبر.] (اِ.) عنوان پیشوایان دینی یهود؛ ربانی.

فرهنگ عمید

خاخام

عنوان علما و پیشوایان مذهبی یهود، ربانی، ربن،

حل جدول

خاخام

پیشوای دینی یهود

روحانی یهودی

ربن

مترادف و متضاد زبان فارسی

خاخام

ملا، روحانی، ربانی، (درمذهب یهود)،
(متضاد) کشیش، اسقف، پیشوای‌مذهبی مسیحی

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

خاخام

حاخام

فرهنگ فارسی هوشیار

خاخام

عنوان علمای مذهبی یهود

فارسی به آلمانی

خاخام

Rabbiner (m)

معادل ابجد

خاخام

1242

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری