معنی خبوشان

لغت نامه دهخدا

خبوشان

خبوشان. [خ َ] (اِخ) بنا بر نقل صاحب انجمن آرای ناصری شهری است بخراسان در حدود نیشابور و بقوچان مشهور شده. صاحب آنندراج نیز خبوشان را چون انجمن آرای ناصری معرفی میکند دمشقی آنرا در ناحیه ٔ نیشابور می آوردو یاقوت در معجم البلدان می گوید این شهر شهر کوچکی است که در ناحیه ٔ نیشابور واقع و قصبه ٔ کوره ٔ اَستُوا است. مستوفی می گوید: خبوشان شهری وسط است از اقلیم چهارم و توابع بسیار دارد و در دفاتر دیوان آن ولایت را استو نویسند و در عهد مغول هولاکوخان تجدید عمارت آن کرد و نبیره اش ارغون خان بر آن عمارت افزود و آب و هوای خوب دارد حاصلش غله و پنبه و انگور و میوه فراوان باشد. (از نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 150). زین العابدین شیروانی مختصات جغرافیایی خبوشان را بقرن دوازدهم هجری چنین می آورد: «شهری است از خراسان اکنون مشهور به قوچان است آبش معتدل و هوایش بسردی مایل، گویند در زمین هموار اتفاق افتاده و جوانب آن گشاده است قریب به هزار باب خانوار به آنست و نواحی معموره مضافات اوست. مردمش کرد و تاجیک و عموماً شیعی مذهب و نیک مشربند، شجاع و دلیر و در بعضی اوصاف دلپذیرند. حاکم آن دیار در کمال استقلال و اقتدار است و اسباب و آلات صلح و جنگ او باستقرار، مکرر تعریف حاکم آنجا راشنیده، و چون ندیدم بشرح احوال وی نپرداختم. مرد خردمند آنست که از دیده گوید نه از شنیده و از عیان سنجد نه از گمان. آنچه گوید راست گوید و طریق کذب نپوید. اصحاب فضل و هنر از آنجا ظهور نموده اند من جمله مخدوم الاعظم الشیخ حاجی محمد مرید شیخ شاه علی اسفراینی و از خلفاء شیخ رشیدالدین محمد و او از خلفای امیرشهاب الدین عبداﷲ برزش آبادی مشهدی که مدعی خلافت خواجه اسحاق ختلانی بوده ». (بستان السیاحه چ 1 ص 230) در مطلع الشمس ج 1 و سفرنامه ٔ ناصرالدین شاه بخراسان بسال 1300 هَ. ق. اعتمادالسلطنه خبوشان را قوچان معرفی می کند. و ظاهراً محل فعلی قوچان با خبوشان قدیم کمی فرق دارد. شهر قوچان فعلی که نام دیگر آن ناصری است پس از زلزله 1311 و 1312 ساخته شده و نزدیک خبوشان قدیم است و امروزه خبوشان نام دهی است در این حدود.

خبوشان. [خ َ] (اِخ) دهی است از دهستان فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 36 هزارگزی شمال باختری قوچان و هشتهزار گزی شمال شوسه ٔ قوچان بشیروان. این ناحیه در جلگه واقع و هوای آن معتدل و دارای 529 تن سکنه است.مردم آنجا ترک و کرد و فارسی زبانند. آبش از قنات و چشمه، و محصولاتش غلات و انگور است. اهالی به کشاورزی و مالداری و کرباس بافی گذران میکنند و آنجا نیز راه فرعی بشوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


خیوشان

خیوشان. [خ َ] (اِخ) نام شهریست از خراسان بنزدیک نیشابور. (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). اما این کلمه دگرگون شده ٔ خبوشان است. رجوع به خبوشان شود.


خبوشانی

خبوشانی. [خ َ] (ص نسبی) منسوب است به خبوشان که شهری است در ناحیه ٔ نیشابور. (از انساب سمعانی).


شان

شان. (پسوند) چون: باشان. برخشان. بدخشان. جیشان. خبوشان. خرشان. مشان. خیشان. دیشان. کوشان. کاشان. قاشان. (یادداشت مؤلف).

حل جدول

خبوشان

نام قدیم قوچان


قلعه خبوشان

از آثار تاریخی قوچان


نام قدیم قوچان

خبوشان


قوچان قدیم

خبوشان


اثری در قوچان

قلعه خبوشان


از آثار تاریخی قوچان

قلعه خبوشان

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

قوچان

غوچان خبوشان نام شهری است

معادل ابجد

خبوشان

959

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری