معنی خردکردن.

فارسی به آلمانی

خردکردن

Gehacktes [noun], Hacken [verb]


خردکردن (پول)

Sich umziehen, Umsteigen, Verandern, Veränderung (f), Wechselgeld (n), Wechseln

حل جدول

فارسی به عربی

خردکردن

اضرب، تحطم، خفیق، طحن، فطیره، لحم مفروم، ماجور، هریسه


خردکردن (پول)

تغییر

فرهنگ فارسی هوشیار

خردکردن

(مصدر) از هم پاشیدن ریز ریز کردن، کشتن نابود کردن.

انگلیسی به فارسی

fragment

خردکردن


hack

خردکردن


maul

خردکردن


steamroller

خردکردن


swot

خردکردن

ترکی به فارسی

اوفالاماک

خردکردن

فرهنگ عوامانه

له کردن

خردکردن است.

معادل ابجد

خردکردن.

1078

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری