معنی خرناس

فرهنگ معین

خرناس

(خُ) (اِ.) خرخر موجود خوابیده.

فرهنگ عمید

خرناس

خُرخُر
* خرناس کشیدن: (مصدر لازم) خرخر کردن،

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

خرناس

خرخر، خرناسه، خروپف

فارسی به انگلیسی

خرناس‌

Grunt, Snore, Squeal

فارسی به عربی

خرناس

جرعه الکحول، شخیر، فخم

گویش مازندرانی

خرناس

خرناس – خرناسه

فرهنگ فارسی هوشیار

خرناس

(اسم) آواز خرخر خوابیده.

فارسی به آلمانی

خرناس

Schnarchen

معادل ابجد

خرناس

911

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری