معنی خروشنده

لغت نامه دهخدا

خروشنده

خروشنده. [خ ُ ش َ دَ / دِ] (نف) آنکه می خروشد:
غم عاشقی ناچشیده ولیکن
خروشنده چون عاشق ازناتوانی.
فرخی.
هَلِع؛ خروشنده از ناشکیبایی. (منتهی الارب).

حل جدول

خروشنده

غرنده، فریاد کننده

دمان

واژه پیشنهادی

خروشنده

دمنده

غریونده

معادل ابجد

خروشنده

1165

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری