معنی خزعبلات
لغت نامه دهخدا
خزعبلات. [خ ُ زَ ب ِ] (ع اِ) ج ِ خُزَعبِل. (منتهی الارب). رجوع به خزعبل شود.
فرهنگ عمید
خزعبل
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
سخنهای بیهوده، سخنان پوچ، لاطائلات، مضحکهها، اراجیف، یاوهها، یاوهسراییها
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: خزعبل) دری وری ها چرند ها خنده دارها جمع خزعبل.
معادل ابجد
1110