معنی خفایا
لغت نامه دهخدا
خفایا. [خ َ] (ع اِ) ج ِ خفی و خُفْیَه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب): و خفایای آن ماجری و خبایای آن حادثه محقق شد. (سندبادنامه ص 86).
فرهنگ معین
(خَ) [ع.] (اِ.) جِ خفیه، خفی، نهفته ها، نهان ها.
فرهنگ عمید
جاهای پنهان و دور از چشم،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پنهانها، پوشیدهها، نهفتهها، نهانها، خلوتها، مخفیگاهها
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جمع خفیه خفی نهفته ها نهانها خفایای اسرار.
معادل ابجد
692