معنی خلیجی در اقیانوس آرام شمالی
حل جدول
بریستول
خلیجی در اقیانوس آرام شمالی(انگلستان)
بریستول
خلیجی در اقیانوس آرام
فونسکا
خلیجی از اقیانوس هند
دریای سرخ
آرام
اقیانوس پاسیفیک
اقیانوس کبیر
بزرگترین اقیانوس جهان
جزیرگانى در اقیانوس آرام
ریوکیو
ماریانا
جزیرهاى در اقیانوس آرام
آرنو
نام لاتین اقیانوس آرام
پاسیفیک
لغت نامه دهخدا
اقیانوس. [اُ / اِق ْ] (معرب، اِ) نامی است که یونانیان باستان و اروپائیان به بحر محیط اطلاق میکنند. عرب این نام را پذیرفته و معرب ساخته اند. به این اسم آن مقدار آبی را که سه ربع از کره ٔ زمین یعنی 374 میلیون کیلومتر مربع را احاطه کرده است می نامند. علمای جغرافیا نوعاً اقیانوس را تقسیم کرده اند به: 1- اقیانوس منجمد شمالی. 2- اقیانوس منجمد جنوبی. 3- اقیانوس اطلس. 4- اقیانوس کبیر که جزء غربی آنرا اقیانوس هندنیز مینامند. (ناظم الاطباء). اوقیانوس:
در آن ژرف دریا شگفتی بماند
که یونانیش اوقیانوس خواند.
نظامی.
عربی به فارسی
شمالی , ساکن شمال , باد شمالی
فرهنگ عمید
ساکت، خاموش،
بیحرکت،
[مجاز] امن،
راحت: زندگی آرام،
(اسم مصدر) آرامش، راحتی، چو دشمن به دشمن بُوَد مشتغل / تو با دوست بنشین به آرام دل (سعدی۱: ۷۷)،
(قید) آهسته،
(بن مضارعِ آرامیدن و آرمیدن) = آرمیدن
آرامشدهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دلارام،
(اسم مصدر) [قدیمی] قرار، سکون: ز بس نالهٴ چنگ و نای و رباب / نبُد بر زمین جای آرام و خواب (فردوسی۷: ۲۷۴)،
(اسم) [قدیمی] استراحتگاه،
۱۱. [قدیمی] آرامشدهنده،
* آرامآرام: (قید) آهستهآهسته،
* آرام شدن: (مصدر لازم)
آرام گرفتن،
آرمیدن،
فرونشستن خشم و اضطراب،
* آرام کردن: (مصدر متعدی) آرامش دادن، آسوده کردن، آرام ساختن،
* آرام گرفتن: (مصدر لازم) آرامش یافتن، آسودن، آرام شدن،
* آرام یافتن: (مصدر لازم)
آرامش یافتن،
آرام شدن،
آرام گرفتن،
برآسودن،
فارسی به عربی
باتجاه الشمال، شمال، شمالی
معادل ابجد
1708