معنی خلیجی در بالاتر رود لیبی

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

لیبی

لیبی. (اِخ) (کشور...) لوبیه. لیبیا. لیبویا. لیبویه. کلنی سابق ایتالیا به آفریقای شمالی، شامل تری پولتین و سیرنائیک. دارای 1484000هزار گز مربع مساحت و 801هزار تن سکنه. مرکز آن طرابلس (تریپولی) است و آن پس از جنگ دوم جهانی مستقل گردید. || نام صحرائی وسیع به شمال آفریقا.


ابراهیم خلیجی

ابراهیم خلیجی. [اِ م ِ خ َ] (اِخ) قائدی از امراء بنی طولون در 292 هَ.ق. او از دست خلفای عباسی والی مصر بود و در آنجا بمخالفت عیسی بن محمد نوشزی برخاست و نوشزی مغلوب شده به اسکندریه گریخت. خلیفه مکتفی بسپاهسالاری فاتک سپاهی بتدبیر او به مصر فرستاد. ابراهیم در سال 293 جیش فاتک را نیز در عریش بشکست وسپس در جنگی دیگر با عساکر خلیفه منهزم و اسیر گشت و او را به بغداد برده بند کردند و در زندان بمرد.


حلوانی خلیجی

حلوانی خلیجی. [ح ُ خ َ] (اِخ) احمدبن احمد اسماعیل. ملقب به شهاب الدین. از علمای شافعی است که به سال 1308 هَ. ق. درگذشت. او راست: 1- الاشاره الاَّصفیه. 2- البشری باخبار الاسری و المعراج. 3- الجمال المبین علی الجوهرالمتین. 4- الحکم المبرم. 5- شذی العطر فی زکوه الفطر. 6- العلم الاحمدی فی المولد المحمدی. 7- فصل القضیه. 8- قصیده الحلواء فی مدح بنی الزهراء. 9- القطر الشهدی فی اوصاف الهدی. 10- القطع اللجاج فی الاجاج. و چند کتاب دیگر. رجوع به معجم المطبوعات شود.


رود

رود. (پسوند) جزء ترکیبی برخی از ترکیبات بمعانی مختلف رود است، نظیر: اچه رود. ارده رود. ازرود. ازن رود. اسپه رود. استانک رود. اسفی رود. الم رود. الیشررود. امیررود. اندرود. انگرود. اهلم رود. اودروه رود. اوزرود. اوشیان رود. بریشرود. بزرود. پی بورود. پادنگ رود. پارود.پاین رودپی. پسندرود. پلنگ رود. پلورود. پهدررود. پیت رود. تجن رود. ترکرود. توسکارود. تیل رودسر. جاجرود. چپک رود. چلکرود. چورود. حچه رود. خرک رود. خرمارود. خشک رود. خشک رودپی. خمام رود. خواسته رود. خوردرود. خوره تاوه رود. خیرود. خیرودکنار. دارارود. داررود. درکلارود. دزدکه رود. دزدکه رودسر. دورودمحله. رستم رود. زارم رود. زاغ رود. زاینده رود. زرن رود. زرین رود. زنده رود. زنگانه رود. زیارت خواسته رود. ساری رودپی. سالارودکلا. سبک رود. سرخرود. سرداب رود. سفیدرود. سلم رود. سلم رودسر. سیاه رود. سیاه رودپی. سیاه کلارود. سیگارود. سیه رود. شاه رود. شمعجارود. شیخ رود. شیره رود. شیرود. شیمرود. صفارود. ضیارود. طیزنه رود. عیسی رود. فیکارود. کهرود. کاردگرالیشر رود. کاظم رود. کچه رود. کچه رودسر. کرک رود. کرک رودسر. کرکورود. گرگان رود. کلارود پی. کلنگ رود. کلورودپی. کلی رود. کم رود. کنسه رود. کهررود. گرگرود. گرماب رود. گرمرود. گرمردوپی. گزاف رود. گلزرود. گنج رود.گنداب رود. گیله رود. لاله رود. لنجرود. لنگرود. لیرود.مکارود. منزه رود. میان دورود. میرانه رود. میررود. میرود. ناسرود. نسیه رود. نشتارود. نمک آب رود. نورود. نورودسر. نیرود. نیسه رود. والارود. ولارود. ولم رود. هاشم رود. هرده رود. هردورود. هلیرود. یازررود. یالورود.

رود. [رَ] (ع ص) ریح رود؛ باد نرم. (منتهی الارب). باد نرم وزش. (از اقرب الموارد).

فارسی به ایتالیایی

فارسی به انگلیسی

بالاتر

Above, Excelsior, Past, Superior, Supra-, Topper, Upper

معادل ابجد

خلیجی در بالاتر رود لیبی

1753

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری