معنی خواب مصنوعی
لغت نامه دهخدا
خواب مصنوعی. [خوا / خا ب ِ م َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هیپنوتیزم. لختی و بی ارادگی که بر اثر نوعی القاء از طرف دیگری برای شخصی پیدا میشود. رجوع به هیپنوتیزم شود.
مصنوعی
مصنوعی. [م َ](ص نسبی) صنعتی. عملی. محصول صنعت. آفریده ٔ دست و فکر بشر. مقابل طبیعی و خلقی. || ساختگی.(ناظم الاطباء): دندان مصنوعی، یخ مصنوعی، ابریشم مصنوعی.
فارسی به انگلیسی
Hypnosis
حل جدول
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
در تازی نیامده ساختگی
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ واژههای فارسی سره
ساختگی
مترادف و متضاد زبان فارسی
تصنعی، غیرواقعی، جعلی، دروغین، ساختگی،
(متضاد) حقیقی، واقعی
فارسی به آلمانی
Falsch, Künstlich
معادل ابجد
875