معنی خوار شدن
لغت نامه دهخدا
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ذلیل شدن، بهذلت افتادن، پست شدن، حقیر شدن، احساسحقارت کردن، زبون گشتن،
(متضاد) عزیز گشتن، عزیزشدن، بیارزش شدن، بیقدر شدن، بیاهمیت شدن،
(متضاد) مهم شدن
فارسی به انگلیسی
Fall
فرهنگ فارسی هوشیار
بدبخت شدن
معادل ابجد
1161