معنی خواننده آلبوم مدار بی قراری

لغت نامه دهخدا

قراری

قراری. [ق َ] (اِ) اقراری. || قبولی. (ناظم الاطباء).

قراری. [] (سریانی، اِ) حب خروع است. (فهرست مخزن الادویه).

قراری. [ق َ] (ص نسبی) (رنگ...) رنگ ثابت که به شستن و آفتاب زایل نشود. ثبات و استحکام. (ناظم الاطباء): لاک شبنمی باشد که به شاخ درخت کنارو چند درخت دیگر مخصوص ملک هندوستان منجمد گردد و آن را کوفته بپزند و از آن رنگ سرخی حاصل شود و رنگ آن قراری باشد و به شستن زایل نشود. (فرهنگ جهانگیری). || (اِ) ترتیب و نظام. (ناظم الاطباء).

قراری. [ق َ ری ی] (اِخ) جایگاهی است در شش میلی واقصه که در بین عقبه و واقصه واقع است و خرابه ها و قبه های کوچک در آن مشاهده میشود. (از معجم البلدان).

قراری. [ق َ ری ی] (ع ص، اِ) درزی. (منتهی الارب) (آنندراج). خیاط. (اقرب الموارد). || نای زن. (منتهی الارب) (آنندراج). قصب زن. نایی. (از اقرب الموارد). || مرد شهرباش که از کسی احسان نخواهد. || هر پیشه ور. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).

معادل ابجد

خواننده آلبوم مدار بی قراری

1563

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری