معنی خواهش
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
خواست، تضرع، التماس، میل، رغبت. [خوانش: (خا هِ) (اِمص.)]
فرهنگ عمید
درخواست مؤدبانه،
(اسم) آرزو،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آرزو، تمایل، استدعا، التماس، تقاضا، تمنا، خواست، خواستن، خواسته، درخواست، طلب، کام، مراد، مشیت، میل، هوس، هوی
فارسی به انگلیسی
Accord, Petition, Plea, Request
فارسی به ترکی
istek, dilek
فارسی به عربی
امنیه، س، طلب، استجداء
فرهنگ فارسی هوشیار
استدعا، درخواست
فارسی به ایتالیایی
preghiera
فارسی به آلمانی
Möchte, Testament (n), Werde, Werden, Wille (f), Willen, Wunsch (m), Wünschen
معادل ابجد
912