معنی خودداری
لغت نامه دهخدا
خودداری. [خوَدْ / خُدْ] (حامص مرکب) کف ّ نفس. خویشتن داری. || تحفظ. احتراس. (یادداشت بخط مؤلف). || صبر. شکیبائی. بردباری. تحمل. (ناظم الاطباء). || پرهیز. احتماء. (یادداشت بخط مؤلف).
- خودداری از طعام، پرهیز از غذا. پرهیز از طعام. امساک از طعام.
|| عفاف. ورع. عفت. تعفف. (یادداشت بخط مؤلف).
فرهنگ معین
بردباری، امتناع، سرپیچی. [خوانش: (~.) (حامص.)]
فرهنگ عمید
شکیبایی، بردباری، خویشتنداری،
نگه داشتن خود از ارتکاب کارهای ناپسند، امتناع، سرپیچی،
سرپیچی کردن از اجرای امری،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ابا، اجتناب، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، جلوگیری، دریغ، سرپیچی، بردباری، خویشتنداری، شکیبایی، کف، مضایقه، ممانعت، نکول
فارسی به انگلیسی
Composure, Discipline, Failure, Forbearance, Patience, Refusal, Repression, Reserves, Restraint, Self-Discipline, Self-Possession, Self-Restraint
فارسی به عربی
امتناع، امساک، هدوء
فرهنگ فارسی هوشیار
بردباری شکیبایی خویشتن داری، امتناع سر پیچی، حفظ خود از ارتکاب اعمال ناپسند.
فارسی به آلمانی
Abstinenz, Enthaltung
واژه پیشنهادی
استنکاف
معادل ابجد
825