معنی خود مختار
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Self-Determined, Self-Governing
فارسی به ترکی
özerk
فارسی به عربی
مستقل
فرهنگ فارسی هوشیار
خود رای، خود توان استان یا بخشی از یک کشور که گرداننده و برنامه ریز کارهای درونمرز خویش است (صفت) کسی که در کارهای خود مستند و خود رای است، ناحیه و کشوری که در کارهای داخلی خود استقلال گونه ای دارد
معادل ابجد
1851