معنی خوراک طیور

حل جدول

لغت نامه دهخدا

طیور

طیور. [طَی ْ یو] (ع ص) تیزرو. || چالاک. یقال: هو طیورٌ فیورٌ؛ ای حدیدٌ سریعالفیئه. (منتهی الارب). ای سریعالتحول من امر الی آخر. (قُطر المحیط).

طیور. [طُ] (ع اِ) ج ِ طیر. پرندگان. مرغان. جج ِ طائر: الا آنک او را باد و دیو و پری و وحوش و طیور در فرمان بود و مرا نیست. (ترجمه ٔ طبری بلعمی).
بدام زلف تو گه آدمی و گاه ملک
گهی وحوش گرفتار و گه طیورانند.
حکیم حاذق (آنندراج).


طیور سدره

طیور سدره. [طُ رِ س ِ رَ / رِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از فرشتگان آسمان باشد. (برهان) (آنندراج).


امل طیور

امل طیور. [] (اِخ) دهی است از شهرستان اهواز با طول جغرافیایی 48 درجه و 47 دقیقه، و عرض جغرافیایی 31 درجه و 38 دقیقه. (از فرهنگ آبادیهای ایران).


خوراک

خوراک. [خوَ / خ ُ] (اِ مرکب) قوت. طعام. (ناظم الاطباء). غذا. (یادداشت بخط مؤلف). این کلمه مرکب از «خور» بمعنی خورش و «َاک » کلمه ٔ مفید معنی نسبت است. (از غیاث اللغات).
- هم خوراک، هم غذا. کسی که با دیگری طعام میخورد.
|| توشه. ذخیره. تدارک. || نان روزینه. || خورش. || به اصطلاح هندی یک نوع اضافه مواجبی که کشاورزان به کسی دهند که وی را برای جمع کردن مالیات می فرستند. || چیزی که خوردنی باشد. || مقداری از خورش. (ناظم الاطباء). خوردنی برای یک تن. (یادداشت بخط مؤلف).چون: یک خوراک بیفتک، یک خوراک کتلت. || یک مقدار شربت از دواء و از آب. (ناظم الاطباء). چون:یک خوراک سولفات دوسود. || پختنی. (یادداشت بخط مؤلف).
- خوراک فرنگی، پختنی فرنگی. غذائی که فرنگان پزند. غذائی که به اسلوب فرنگی پخته شود.
|| قابل اکل. قابل خوردن.
- بدخوراک، غیرقابل اکل.بدمزه. بدطعم.
- خوش خوراک، قابل اکل.خوشمزه. خوش طعم.
|| خورنده.
- بدخوراک، آنکه خوب نمی خورد. آنکه هر غذایی نمی خورد.
- خوش خوراک، آنکه خوب غذا می خورد. آنکه بهر غذائی می سازد.

فرهنگ عمید

طیور

طایر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

طیور

پرندگان، ماکیان

کلمات بیگانه به فارسی

طیور

پرندگان

فرهنگ فارسی هوشیار

طیور

جمع طائر، پرندگان


صیاد طیور

تلک چین دامیار

فرهنگ فارسی آزاد

طیور

طُیُوْر، پرندگان (مفرد: طائِر) جمع های دیگر طائِر، طَیْر و اَطْیار است،

فرهنگ معین

طیور

(طُ) [ع.] (اِ.) جِ طیر؛ پرندگان.

مترادف و متضاد زبان فارسی

طیور

پرندگان، پرنده‌ها، ماکیان، مرغان

فارسی به انگلیسی

طیور

Fowl, Poultry

معادل ابجد

خوراک طیور

1052

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری