معنی خوش ادا

لغت نامه دهخدا

خوش ادا

خوش ادا. [خوَش ْ / خُش ْ اَ] (ص مرکب) خوش اطوار. نیکواطوار. خوش احوال. (یادداشت مؤلف). شیرین حرکات:
غمزه اش از من بفرض گر طلبد جان بقرض
نیست نگویم که هست وام ستان خوش ادا.
آقا شاپوری (از آنندراج).
|| خوش گوشت. مقابل بدادا. (یادداشت مؤلف).

حل جدول

خوش ادا

داراى رفتارى شیرین

فرهنگ فارسی هوشیار

خوش ادا

نیکو اطوار، خوش احوال

معادل ابجد

خوش ادا

912

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری