معنی خوش اندام

لغت نامه دهخدا

خوش اندام

خوش اندام. [خوَش ْ / خُش ْ اَ] (ص مرکب) خوش اندازه. خوش هیکل. متناسب القامه: دریم، پرگوشت خوش اندام. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

خوش اندام

دارای قدوقامت و اندام زیبا،

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

خوش اندام

(صفت) آنکه دارای قامت و اعضای متناسب باشد.

واژه پیشنهادی

خوش اندام

نازک اندام

معادل ابجد

خوش اندام

1002

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری