معنی خوش بین

لغت نامه دهخدا

خوش بین

خوش بین. [خوَش ْ / خُش ْ] (نف مرکب) آنکه همیشه به همه کار با نظر خوب نگرد. مقابل بدبین. آنکه وجهه ٔ خوب امری مورد توجه اوست. آنکه نظر خوش بقضیه و واقعه دارد. (یادداشت مؤلف): مردی خوش بین با آدمی بدبین باده می پیمائیدند، چون شیشه به نصف رسید خوش بین بدبین را گفت نصف شیشه پر است و بدبین خوش بین را جواب داد آری نصف آن خالی است. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

خوش بین

(~.) (ص فا.) کسی که به سرنوشت و پیش آمدها بدگمان نباشد.

فرهنگ عمید

خوش بین

ویژگی کسی که به جنبه‌های مثبت امور می‌نگرد، امیدوار،

حل جدول

خوش بین

امیدوار

فارسی به انگلیسی

خوش‌ بین‌

Affirmative, Bullish, Optimist, Trustful, Trusting

فارسی به عربی

خوش بین

متفائل

فرهنگ فارسی هوشیار

خوش بین

(صفت) آنکه بنظر نیک در امور مینگرد مقابل بد بین، آنکه جهان آفرینش را پر از لطف و صفا می بیند مقابل بد بین.

فارسی به آلمانی

خوش بین

Optimistisch [adjective], Optimist [noun]

واژه پیشنهادی

خوش بین

خوش گمان

معادل ابجد

خوش بین

968

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری