معنی خوش خیم
لغت نامه دهخدا
خوش خیم. [خوَش ْ / خُش ْ] (ص مرکب) مقابل دژخیم. (یادداشت مؤلف). نیکوسرشت. نیکوخوی.
فرهنگ معین
خوش خلق، نیک نهاد، در اصطلاح پزشکی: بی خطر. [خوانش: (~.) (ص مر.)]
فرهنگ عمید
ویژگی تومور یا غدۀ بیخطر: تومور خوشخیم،
حل جدول
غده بی خطر و غیر سرطانی
فارسی به انگلیسی
Benignant, Innocent, Benignly
فارسی به عربی
حمید
فرهنگ فارسی هوشیار
نیک نهاد، خوش خلق
معادل ابجد
1556