معنی خیریت
لغت نامه دهخدا
خیریت. [خ َی ْ ری ْ ی َ] (ع مص جعلی) خوبی. بهبود. سلامت. عافیت. (ناظم الاطباء). نیکویی: امیر خالی کرد با خواجه... و گفت حدیث بوسهل تمام شد و خیریت بود که مرد نمیگذاشت که صلاحی پیدا آید. (تاریخ بیهقی). ایزد عزوجل خیر و خیریت بدین حرکت مقرون کناد. (تاریخ بیهقی). || خلاص. رستگاری. امنیت. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
نیکو بودن، صلاح،
حل جدول
خوبی و صلاح
فرهنگ فارسی هوشیار
برتری، نیکویی
معادل ابجد
1220