معنی خیمه دوز

لغت نامه دهخدا

خیمه دوز

خیمه دوز. [خ َ/ خ ِ م َ / م ِ] (نف مرکب) آنکه خیمه می دوزد. (آنندراج). چادردوز. خَیّام. (یادداشت مؤلف):
باد زره گر شده ست آب مسلسل زره
ابر شده خیمه دوز ماغ مسلسل خیم.
منوچهری.

حل جدول

معادل ابجد

خیمه دوز

672

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری