معنی دارای قریحه هنری

فرهنگ معین

قریحه

(قَ حَ یا حِ) [ع. قریحه] (اِ.) طبع، ذوق.

فرهنگ عمید

قریحه

استعداد،
ادراک و قدرت طبیعی در آفرینش و درک آثار هنری،
طبع و ذوق طبیعی در سرودن شعر و نویسندگی،
[قدیمی] اول هر چیز،

مترادف و متضاد زبان فارسی

قریحه

ابتکار، استعداد، ذوق، طبع، قریحت

فرهنگ فارسی هوشیار

قریحه

ذوق، طبع


قریحه خراشیدن

وروم خراشیدن زورزدن برای زایش هنری

فارسی به ایتالیایی

قریحه

vocazione

فارسی به عربی

قریحه

مبادره

فرهنگ فارسی آزاد

قریحه

قَرِیْحَه، طبع-ذوق- استعداد و قدرت طبیعی در سرودن شعر و کتابت- اول هر چیز- اولین آب چاه... (جمع: قَرائِح)،

لغت نامه دهخدا

خوش قریحه

خوش قریحه. [خوَش ْ / خُش ْ ق َ ح َ / ح ِ] (ص مرکب) باقریحه. مستعد. با قریحه ٔ خوب. بااستعداد.


هنری

هنری. [هَُن َ] (ص نسبی) اهل هنر. هنرمند. هنرور:
خواجه ٔ سید ابوسهل رئیس الرؤسا
احمدبن الحسن آن بارخدای هنری.
فرخی.
آن هنری خواجه ٔ جلیل چو دریاست
با هنربیشمار و گوهر بی عد.
منوچهری.
آفرین زآن هنری مرکب فرخ پی تو
که به یک شب ز بلاساغون آید به طراز.
منوچهری.
هنری سرفکنده چون لاله است
که کلاهش به سر ندوخته اند.
خاقانی.
هرکو هنری است و عیب خود گفت
با جان هنر قرین شمارش.
خاقانی.
|| دلیر: سام نریمان را پرسیدند که آرایش رزم چیست ؟ گفت: فر ارجمند شاه، دانش سپهبد بارای و مبارز هنری. (نوروزنامه).

اصطلاحات سینمایی

هنری

صفتی است برای آثار یا بازیگران شاخصی که برگزیده و گزیده کارند. مشخصه اصلی آنها اندیشه ورزی و اندیشه سازی است. آثاری چون « هامون » اثر جاودانه ی مهرجویی درایران وسه گانه ی کیلو فسکی (سفید، آبی، قرمز) درسینمای جهان اشخاصی مانند کوبریک درکارگردانی وبازیگر فقیدی چون مارلون براندو دردوران اوج بازیگری، نمونه ی بارز آثار واشخاص هنری هستند.

واژه پیشنهادی

نیکو قریحه

خوش سلیقه

معادل ابجد

دارای قریحه هنری

804

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری