معنی داروی حیاتی بیماران کلیوی
حل جدول
ساندیمون
داروی بیماران کلیوی
ساندیمون
راپامیون
از داروهای حیاتی بیماران کلیوی
ساندیمون
داروی بیماران قلبی
اسمولول، وراپامیل، دیگوکسین
داروی بیماران پارکینسون
لوودوپا
داروی بیماران تالاسمی
دسفرال
پالایش خون بیماران کلیوی
دیالیز
از داروهای بیماران کلیوی
ساندیمون
داروی بیماران پیوند کلیه
راپامیون
لغت نامه دهخدا
کلیوی. [ک ُل ْ ی َ وی / وی ی] (ع ص نسبی) منسوب به کلیه. (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلیه شود.
- غده های (غدد) فوق کلیوی. رجوع به غدد فوق کلیوی شود.
فرهنگ عمید
مربوط به کلیه: بیماریهای کلیوی،
فرهنگ فارسی هوشیار
کلوه ای: گرده ای (صفت) منسوب به کلیه یا غده های (غدد) فوق کلیوی.
فرهنگ معین
(کُ یَ) [ع.] (ص نسب.) مربوط یا منسوب به کلیه.
مترادف و متضاد زبان فارسی
اساسی، اصولی، مهم،
(متضاد) غیرحیاتی، لازم، واجب، ضروری، مربوط به حیات
معادل ابجد
1030