معنی داستانی از جورج بوتین پریستلی

حل جدول

داستانی از جورج بوتین پریستلی

فرشته پیاده‌رو


پریستلی

کاشف گاز اکسیژن

نویسنده اثر گنج خطرناک

کاشف عمل تنفس در گیاهان

لغت نامه دهخدا

پریستلی

پریستلی. [پْری / پ ِ] (اِخ) (جوزف...) شیمی دان و عالم فیزیک و فیلسوف و متأله انگلیسی. متولد بسال 1733 م. وی ازت را کشف کرد و امر تنفس نباتات را دریافت و اکتشافات دیگر نیز دارد و بسال 1804 م. درگذشت.


داستانی

داستانی. (ص نسبی) سزاوارِ مَثَل زدن. مَثَل زدنی.
- داستانی شدن، سزاوارِ مَثَل زدن گردیدن. مَثَل زدنی شدن. درخورِ شهره شدن گردیدن. درخورِ مَثَل ِ سائر گشتن شدن:
سخن کز دهان بزرگان رود
چو نیکو بُوَد داستانی شود.
ابوشکور.
مکافات ِ بد گر کنی نیکوی
به گیتی درون داستانی شوی.
فردوسی.
|| (حامص) (در ترکیب): همداستانی. موافقت. مرافقت.

داستانی. (اِخ) ابوعبداﷲ. حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده (مؤلف به سال 730 هَ. ق.) در فصل چهارم از باب پنجم نام وی در عداد مشایخ قبل از زمان خویش آورده است. (تاریخ گزیده چ اروپا ص 795). و نیز رجوع به «داستان » (نام محل) شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

داستانی

(صفت) منسوب به داستان. قصه یی روایی اساطیری، مقابل تاریخی: جمشید پادشاهیست داستانی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

داستانی

خرافی، غیرواقعی، افسانه‌ای، رمانتیک، روایی، قصه‌ای، اساطیری،
(متضاد) واقعی

فرهنگ معین

داستانی

(ص نسب.) منسوب به داستان، قصه ی ی، روایی، اساطیری. مق تاریخی.

سخن بزرگان

جورج ارول

همچنان که اندیشه زبان را فاسد می کند، زبان نیز اندیشه را فاسد می سازد.


جورج کلاسرن

پولی را که با زحمت و تلاش به دست آورده اید، به آسانی به کسی هدیه نکنید.


جورج سانتایانا

سلامت [=تندرستی]، یعنی جنونی که درست به کار گرفته شده باشد.


جورج و.کِرین

هیچ شغلی، آینده ای ندارد؛ آینده را فردِ دارای شغل می سازد.


جورج پنجم

به من آموخته اند که برای ماه گذشته و شیر ریخته شیون نکنم.

معادل ابجد

داستانی از جورج بوتین پریستلی

1926

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری