معنی داستانی از ویلیام فالکنر
حل جدول
اسبهای خالدار
اسب هاى خال دار
اثر ویلیام فالکنر
یک افسانه
از آثار ویلیام فالکنر
پناهگاه
اثری از ویلیام فالکنر
پشهها
نجات بخش
این زمین، پاداش سرباز، تسخیر ناپذیر، خشم و هیاهو، روشنایی در ماه اوت، شاخه های سبز، گل سفید، محراب، مزاحم دربار، ناخوانده ای در غبار، نخل های وحشی
دهکده
سخن بزرگان
مردی که کوهی را برمی دارد، با برداشتن سنگهای کوچک آغاز می کند.
بین رنج بردن و هیچ، به ما حق انتخاب داده اند؛ من رنج را برداشته ام.
کسی که کوهی را جابه جا می کند، نخست باید سنگریزه ها را برداشته باشد.
واژه پیشنهادی
پشهها، این زمین، پاداش سرباز، تسخیر ناپذیر، خشم و هیاهو، روشنایی در ماه اوت، شاخه های سبز، گل سفید، محراب، مزاحم دربار، ناخوانده ای در غبار، نخل های وحشی، دهکده
پشهها،این زمین، پاداش سرباز، تسخیر ناپذیر، خشم و هیاهو، روشنایی در ماه اوت، شاخه های سبز، گل سفید، محراب، مزاحم دربار، ناخوانده ای در غبار، نخل های وحشی، دهکده
برخیز ای موسی، گور به گور، ابشالوم، حریم، یک گل سرخ برای امیلی
اثری از ویلیام فالکنر
آن خورشید غروبگاهی
آبسالوم آبسالوم
لغت نامه دهخدا
داستانی. (ص نسبی) سزاوارِ مَثَل زدن. مَثَل زدنی.
- داستانی شدن، سزاوارِ مَثَل زدن گردیدن. مَثَل زدنی شدن. درخورِ شهره شدن گردیدن. درخورِ مَثَل ِ سائر گشتن شدن:
سخن کز دهان بزرگان رود
چو نیکو بُوَد داستانی شود.
ابوشکور.
مکافات ِ بد گر کنی نیکوی
به گیتی درون داستانی شوی.
فردوسی.
|| (حامص) (در ترکیب): همداستانی. موافقت. مرافقت.
معادل ابجد
1012