معنی دالکی
لغت نامه دهخدا
دالکی. [ل َ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای یازده گانه ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر است و حدود و مشخصات آن به قرار زیر میباشد: از شمال به ارتفاعات کتل ملو. از خاور کوه دالکی. از جنوب دهستان حومه ٔ برازجان و حد باختری آن رودخانه ٔ دالکی است. این دهستان در شمال خاوری بخش واقع و هوای آن در تابستان بسیارگرم و در زمستان معتدل است. آب مشروب و زراعتی آن از رودخانه ٔ دالکی و چاه و چشمه ٔ معروف به آب مخک تأمین میگردد. محصولات آن عبارت از: غلات، خرما، تنباکو و شغل اهالی آن زراعت و باغبانی و پیله وری است از سه آبادی بنام: دالکی، سرکوردان و کربلائی علی آباد تشکیل شده و نفوس آن در حدود 1500 تن است. جاده ٔ شوسه ٔ شیراز به بوشهر از وسط این دهستان کشیده شده و آثار معادن نفت آنجا در زمستان مشهود است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). نیز رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 124شود. فسائی در فارسنامه آرد: ناحیه ٔ دالکی دشتستان میانه ٔ شمال و مشرق بوشهر درازای آن از بیورا تا بنه لعلی سه فرسنگ و پهنای آن از نیم فرسنگ نگذرد و محدود است از جانب مشرق و شمال بنواحی خشت و از مغرب بناحیه زیراه و شبانکاره و از جنوب به برازجان. معیشت اهالی آن و مالیات دیوانی از نخلستان فاریابی از رودخانه ٔ دالکی است و قصبه ٔ این ناحیه را نیز دالکی گویند سی ویک فرسنگ از شیراز و چهارده فرسنگ از بوشهر دورافتاده است و نزدیک بسیصدوپنجاه خانه دارد و این ناحیه مشتمل بر هفت ده آباد است. (فارسنامه ٔ ناصری).
دالکی. [ل َ] (اِخ) دهی است از دهستان دالکی بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع در 24هزارگزی شمال خاوری برازجان کنار شوسه ٔ کازرون به بوشهر. در 1092600هزارگزی تهران. جلگه است و گرمسیر و مالاریایی و دارای 1178 سکنه. آب آن از چشمه و چاه است و محصول آن غلات و خرما. شغل اهالی زراعت است. دبستان و پاسگاه ژاندارمری و دفتر پست دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و نیز رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 134 شود. دالکی دارای معدن نفت است. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 43 و 246 و 451).
دالکی. [ل َ] (اِخ) نام رودی است از رودهای فارس و آن شامل دو شعبه ٔ اصلی است یکی موسوم به دالکی شرقی و دیگری موسوم به شاپورکه در ناحیه ٔ کولاک بهم میریزند. (جغرافیای غرب ایران ص 44). فسائی در فارسنامه گوید: آبش مایل بشوری و از دو شعبه متشکل است بدین تعبیر که رودخانه ٔ جمیله خشت که همان رودخانه ٔ جره است چون از داین علیا و داین سفلای جره گذرد و به جمیله رسد رودخانه ٔ جمیله شود و پس برود فاریاب در کوهستان، پنج شش فرسخ مشرقی دالکی بهم پیوندد و رودخانه ٔ دالکی شود. در زمستان و اوایل بهار عبور کاروان از این رودخانه دشوار است و مرحوم حاج میرزاحسن خان مشیرالملک شیرازی طاب ثراه که سی سال بی مداخلت غیر وزیر مملکت فارس بود در سال 1286هَ. ق. پل معتبری از گچ خالص و سنگ و آجر که چندین طاق بزرگ و کوچک بر یکدیگر بهم پیوسته بساخت و چندین هزار تومان وجه رواج این زمان که شاید از سی هزار تومان بگذرد خرج این پل نمود. و این رودخانه در قریه ٔدورودگاه ناحیه ٔ زیراه دشتستان برودخانه ٔ خشت پیوندد و رودخانه ٔ زیراه شود و چون بناحیه ٔ رود حله ٔ دشتستان رسد او را رود حله و رودخانه ٔ سفید گویند و بدریای فارس فرو میریزد. (فارسنامه ٔ ناصری صص 324-325).
حل جدول
رودی در بوشهر
اروندرود ، دالکی ، کارون
رودی در جنوب ایران
هندیجان، جراحی، دالکی، کرخه، اروندرود، کارون
از رودهای حوضه خلیج فارس
هندیجان ، جراحی ، دالکی ، کرخه ، اروندرود ، کارون
از رودهای حوضه خلیج فارس
رودی در استان بوشهر
دالکی
رودی در جنوب ایران در بوشهر
دالکی
رودی در جنوب ایران
دالکی
از رودهای ایران
دالکی
رودی در جنوب ایران در استان بوشهر
دالکی
رودی در بوشهر
دالکی
از رودهای حوضه خلیج فارس
دالکی
واژه پیشنهادی
دالکی
معادل ابجد
65