معنی دانتون

لغت نامه دهخدا

دانتون

دانتون. [تُن] (اِخ) (ژرژ - ژاک) از رجال مشهور دوره ٔ انقلاب فرانسه است. وی 1759 م. در قصبه ٔ آرسیس سور اوب متولد شد و تا سال 1791 به اشاره ٔ شاه وکیل بود. در دوره ٔ انقلاب افکار جمهوری خواهی را پذیرفت. فصاحت بیان و طلاقت لسان نفوذ آوا و گیرایی چهره ٔ وی موجب حسن ظن و محبت مردم گشت. دانتون بنیان گذارکلوب دِکوردولیه که یکی از انجمنهای زمان انقلاب است بود و بسبب قوت ناطقه گروهی بسیار گرد وی درآمدند. دانتون به سال 1791 از ایالت سینه بنمایندگی مجلس و1792 از جانب شهرداری پاریس بمأموریتی رسید و در واقعات اگوست 1792 در اعمال اجرائی نفوذ و تأثیر بسیار داشت و از پس آن وقایع بوزارت عدلیه رسید و در تشکیلات دفاع ملی رکن و عامل اصلی و بانی و مبتکر محکمه ٔ انقلابی کمیته ٔ نجات عمومی بود و در آن سیاستی خشن و ددصفتانه پیش گرفت و تروررا وسیله ٔ موقت اما مؤثر برای حکومت پنداشت و از این راه نام خویش ببدی درآمیخت و از پس ترک وزارت عدلیه مبعوث مجلس ملی گشت و با رُبسپیر به رقابت پرداخت و از جانب رقیب به خیانت و پیروی از اصول اعتدالیون متهم گردید و بسال 1794 بفرمان وی گردن زده شد.


بیووارن

بیووارن. [ی ُ رِ] (اِخ) ژاک نیکولا. (1756- 1819 م.) انقلابی فرانسوی که در انقلاب فرانسه فعالیت داشت و عضو کنوانسیون و کمیته ٔ امنیت عمومی بود. برضد دانتون و سپس بر ضد روبسپیر توطئه کرد. پس از سقوط روبسپیر به گویان فرانسه تبعید شد (1795 م.). ناپلئون اول او را عفو کرد اما بیو نپذیرفت و در تبعید بماند و در (1816 م.) به هائیتی گریخت. (از دائره المعارف فارسی).

حل جدول

دانتون

نمایشنامه ای از رومن رولان


دانتون ، مارا

انقلابی فرانسوی


دانتون، مارا

انقلابی فرانسوی


انقلابی فرانسه

‌دانتون


انقلابى فرانسوى

دانتون


نمایشنامه ای از رومن رولان

دانتون


انقلابی فرانسوی

دانتون، مارا

دانتون


از چهره هاى انقلاب فرانسه

دانتون


از انقلابی های فرانسه

دانتون


انقلاب فرانسوی

دانتون, مارا


انقلابی فرانسوی اعدام شده

ژرژ ژاک دانتون

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

دانتون

511

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری