معنی درخت میوه هزار دانه

فرهنگ فارسی هوشیار

هزار هزار

هزاربار هزار یک میلیون (‎ 1000000) : ((رسول علیه السلام ازسدره المنتهی پرسید. گفت: درختی است درآسمان هفتم او را هزار هزارشاخ است برهرشاخی هزار هزار ازگ است. برهرازگی هزار هزاربرگ است. )

لغت نامه دهخدا

دانه دانه

دانه دانه. [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ] (ق مرکب) قید تکرار:
اندک اندک بهم شود بسیار
دانه دانه است غله در انبار.
سعدی.
|| یک یک. یکی یکی. مجزی به افراد جدا از یکدیگر: محبب، حبه حبه:
در پله ٔ ترازوی اعمال عمرما
طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ.
سوزنی.
تیغ حصرم رنگ و بر وی دانه دانه چون عنب
پخت گردون زان عنب نقل و ز حصرم توتیا.
خاقانی.

اطلاعات عمومی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

درخت میوه هزار دانه

1538

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری