معنی دریوزگی
لغت نامه دهخدا
دریوزگی. [دَرْ زَ / زِ] (حامص) دریوزه کردن. گدائی. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به دریوزه شود.
فارسی به انگلیسی
Poverty
فرهنگ عمید
گدایی،
فرهنگ معین
فقیری، بینوایی، گدایی. [خوانش: (دَ زِ) (حامص.)]
حل جدول
گد
گدایی کردن
تکدی، دریوزگی
گدایی کردن
تکدی ، دریوزگی
گدایی کردن
دریوزگی و گدایی کردن
تکدی گری
گردش و سیاحت و دورگشتن درویشان و گدایان را برای دریوزگی گویند.
پرسه
گردش و سیاحت و دورگشتن درویشان و گدایان را برای دریوزگی گویند
پرسه
گدایی کردن
تکدی، دریوزگی
مترادف و متضاد زبان فارسی
تکدی، دریوزه، سوال، گدایی، تهیدستی، فقر، نداری
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
257