معنی دستمال گردن

حل جدول

فارسی به انگلیسی

دستمال‌ گردن‌

Cravat, Four-In-Hand, Neckband, Neckerchief

فارسی به عربی

دستمال گردن

ربطه، شال، مندیل

فارسی به آلمانی

دستمال گردن

Binden, Bindung (f), Halstuch [noun], Knüpfen, Krawatte (f), Punktgleichheit (f), Schlips (m), Nastuch (n), Schnupftuch (n), Taschentuch (n)

معادل ابجد

دستمال گردن

809

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری