معنی دفترچه یاداشت اینترنتی
حل جدول
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
دفترچه. [دَ ت َ چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) مصغر دفتر. (آنندراج). دفتر کوچک. (لغات فرهنگستان). دفتر خرد. کتابچه.
|| مزیدعلیه دفتر. (از آنندراج):
مشهور به عشق تو ستمگر گشتم
حرف غم عشقم که مکرر گشتم
می ناز که مثل تو ندیدم هرچند
دفترچه ٔ حسن را سراسر گشتم.
فیاض (از آنندراج).
فرهنگ معین
(~. چِ) (اِمصغ.) دفتر کوچک.، ~ پس انداز دفترچه ای که بانک یا مؤسسه مالی به هر دارنده حساب پس انداز می دهد و در آن مبلغ موجودی و دریافتی یا پرداختی را ثبت می کند.
فرهنگ عمید
دفتر کوچک،
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) دفتر کوچک
فرهنگ واژههای فارسی سره
رایاتاری
واژه پیشنهادی
بازی های المپیک
معادل ابجد
2529