معنی دفعات
لغت نامه دهخدا
دفعات. [دُ ف َ] (ع اِ) ج ِ دُفعه. (ناظم الاطباء). رجوع به دُفعه شود.
دفعات. [دَ ف َ] (ع اِ) ج ِ دَفعه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بارها. رجوع به دفعه و دفعه شود.
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
بارها
واژه پیشنهادی
انگلیسی به فارسی
تعداد دفعات
Inventory Turnover
دفعات گردش کالا
Receivables Turnover
(دفعات) گردش مطالبات
Assets Turnover
دفعات گردش دارائی
Partial Shipment
حمل به دفعات
in pairs
به دفعات زوج
گویش مازندرانی
پراکنده، به دفعات
معادل ابجد
555