معنی دلخراش

لغت نامه دهخدا

دلخراش

دلخراش. [دِ خ َ] (نف مرکب) دل خراشنده. خراشنده ٔ دل. آنچه دل را آزار دهد. آنچه شخص را آزرده و رنجه کند. جانکاه و جانگزا. (آنندراج). || مخوف. موحش. هولناک. (ناظم الاطباء):
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش.
مولوی.

حل جدول

دلخراش

جگرسوز، ناگوار، سخت

مترادف و متضاد زبان فارسی

دلخراش

جانکاه، جگرخراش، جگرسوز، سخت، ناگوار

فارسی به انگلیسی

دلخراش‌

Harrowing, Tragic, Traumatic

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

دلخراش

هولناک، موحش

معادل ابجد

دلخراش

1135

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری