معنی دلسرد شدن
لغت نامه دهخدا
دلسرد شدن. [دِ س َ ش ُ دَ] (مص مرکب) ملول و ناخوش شدن. (از آنندراج). اشتیاق پیشین را بالتمام نداشتن. (یادداشت مرحوم دهخدا). نومید شدن. دماغ سوخته شدن. (فرهنگ عوام):
سرد شد او را دل از کار جهان
بود کارش روز و شب زار و فغان.
اسیری لاهیجی (از آنندراج).
حل جدول
افسردن
فارسی به انگلیسی
Droop
معادل ابجد
652