معنی دلفریبی

لغت نامه دهخدا

دلفریبی

دلفریبی. [دِ ف َ] (حامص مرکب) دلفریب بودن. فریبندگی دل. دل آرایی. حالت و چگونگی دلفریب. دل آرایی. زیبائی:
سوی ما نامه کرد و ما را خواند
فصلهایی به دلفریبی راند.
نظامی.
آورده مرا به دلفریبی
واداده بدست ناشکیبی.
نظامی.
بدین دلفریبی سخنهای بکر
بسختی توان زادن از راه فکر.
نظامی.
خون هزار وامق خوردی به دلفریبی
دست از هزار عذرا بردی به دلستانی.
سعدی.

حل جدول

دلفریبی

ملاحت

فارسی به انگلیسی

دلفریبی‌

Glamor, Glamour

فرهنگ فارسی هوشیار

دلفریبی

‎ حسن جمال، دلبری جلب قلوب، جذب کشش.

واژه پیشنهادی

دلفریبی

عشوه گری

معادل ابجد

دلفریبی

336

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری