معنی دلفین

لغت نامه دهخدا

دلفین

دلفین. [دِ] (اِ) گیاه یکساله یا دائمی از نوع دلفینیوم با خوشه های مارپیچی دراز از گلهای زیبا. انواع یکساله ٔ آنرا معمولا زبان درقفا می گویند و گلهای سفید، قرمز، صورتی یا ارغوانی دارد. نوع دائمی آن معمولا گلهای سفید یا کبود می دهد. (از دائره المعارف فارسی).

دلفین. [دُ] (معرب، اِ) قسمی از پستانداران قاطوسی که گاه بالای آن به سه ذرع میرسد. (یادداشت مرحوم دهخدا). جانوری است دریایی که غریق را به پشت خود یاری دهد تا غرق نشود. (از منتهی الارب). دابه ای است بحری، که گویند غریق را نجات دهد و آن معرب است و مرادف آن دُخَس. ج، دَلافین. (از اقرب الموارد). جانوری است دریایی همچون خیک، مر مردم را دوست دارد و به کشتیها انس گیرد و غرقه شدگان را برهاند اگر مرده باشد یا زنده. (از التفهیم). ماهی بزرگ سیاه رنگ، و سر وی مانند خوک بود و دندان دارد. (از اختیارات بدیعی). اسم یونانی نوعی از سمک است که سر او شبیه به سر خوک و بی فلس است. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن). نوعی جانور ماهی شکل پستان دار از طایفه ٔ ستاسه گوشت خوار و دندان دار و دارای دوازده قسم، و به عربی تُخَس گویند، و نوعاً طول آن از سه متر تا یک متر و نیم می باشد و همیشه بطور گله زندگانی می کند و در منطقه های حاره فراوان می باشد و رنگ قسمت فوقانی بدن وی خرمایی یا خاکستری پررنگ و قسمت تحتاتی سفید است و گاهی دیده می شود که رنگ همه ٔ بدن خاکستری تیره است مانند دلفینهای اقیانوس هند. این حیوان را جهت گرفتن روغن بمقدار زیاد صید می کنند. (از ناظم الاطباء). هر یک از جانوران پستاندار از اقسام بال دندان دار و از تیره ٔ دلفینها، که در بیشتر اقیانوسها وگاه در رودخانه ها گله وار زندگی کنند. تیره ٔ دلفینهامشتمل بر بال کُشنده، بال سفید، فوسن، و دلفینهای واقعی است. طول متوسط دلفینهای واقعی از 1/5 تا 4/5 متر است و پوزه ٔ درازشان آنها را از فوسنها مشخص می کند. دلفین معمولی (بطول 2 تا 2/5 متر) مخصوصاً در دریای مدیترانه فراوان است، و صورتش در حجاریهای باستانی دیده می شود. دلفینهای رودخانه ای در آسیا و آمریکای جنوبی موجود است. (از دایرهالمعارف فارسی). تُخَس. دخَس. خنذیرالبحر. خوک ماهی. (الفاظ الادویه) (اختیارات بدیعی). ماهی یونس. ماهی بینی دراز. کچه ماهی. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). || نام ماهی کوچکی دارای باله های خاردار که در آبهای گرم زندگی می کند. (از دایره المعارف فارسی). || (اِخ) در اصطلاح فلکی، صورت یازدهمین از صور نوزده گانه ٔ شمالی فلکی قدما و آنرا صلیب نیز گویند. (از مفاتیح العلوم). نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه ٔ شمالی و آنرا بصورت دلفین حیوانی بحری یا خیکی پرباد توهم کرده اند و کواکب آن ده است. (از جهان دانش). نام صورتی از صور شمالی فلک که متشکل از 18 کوکب است پنج از قدر سیم، و روشن تر از همه ذنب الدلفین است، و ستارگان عقدهالصلیب یا عقود نیز در این صورت است. (یادداشت مرحوم دهخدا). صورت فلکی شمالی، نام عربی قدیمتر و رایجتر آن صلیب بوده است، و خارجی ترین ستاره ٔ آنرا عمودالصّلیب و منجمین ذنب الدلفین می گفتند. (از دائرهالمعارف فارسی).

فارسی به ترکی

حل جدول

دلفین

آبزی باهوش


آبزی باهوش

دلفین

فرهنگ فارسی هوشیار

دلفین

یک نوع ماهی بزرگ و پستاندار که درازی بدنش به سه متر می رسد

فرهنگ معین

دلفین

نوعی پستاندار دریایی بزرگ و بسیار باهوش، یکی از صورت های فلکی شمالی،

فرهنگ عمید

دلفین

(زیست‌شناسی) نوعی ماهی بزرگ پستاندار، به طول سه متر، تیره‌رنگ، سری شبیه خوک و دهانی دارای دندان که در اقیانوس هند و مناطق حاره زندگی می‌کند. آن را برای روغنش صید می‌کنند. خوک دریایی، خوک‌ماهی،
(نجوم) از صورت‌های فلکی شمالی، صلیب،

معادل ابجد

دلفین

174

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری