معنی دل نازک
لغت نامه دهخدا
دل نازک. [دِ زُ] (ص مرکب) نازکدل. که زود رنجد. که زود غمگین شود. که زود گرید. که زود ملول شود. که زود اندوهمند گردد. رقیق القلب. لین الفؤاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سریعالتأثر. زودرنج.
حل جدول
حساس، نازک نارنجی، مهربان، زود رنج
فارسی به انگلیسی
Tenderhearted, Weeper
فارسی به عربی
حساس
معادل ابجد
112