معنی دل پیچه
لغت نامه دهخدا
دل پیچه. [دِ چ َ / چ ِ] (اِ مرکب) ذوسنطاریا، و آن اسهالی باشد با درد امعاء و خون. اسهال با درد امعاء. اسهال با درد. اسهال خونی. پیچ پیچش. پیچاک. زورپیچ. شکم پیچ. سحج. نستاک. سرقدم. (یادداشت مرحوم دهخدا). دل درد. پیچش. زور نشستن به معده و روده در نتیجه ٔ بیماریهای دستگاه گوارش مانند اسهال و اسهال خونی و گاستریت و جز آن. (فرهنگ لغات عامیانه).
فرهنگ معین
احساس درد و پیچش در روده ها، اسهال، شکم روش. [خوانش: (دِ. چِ) (اِمر.)]
فرهنگ عمید
بیماری اسهال و شکمروش با احساس درد و پیچش در رودهها،
حل جدول
اسپاسم روده
فارسی به ترکی
buruntu
گویش مازندرانی
شکم درد – دل پیچه
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) احساس درد و پیچش در روده ها، اسهال شکم روش.
معادل ابجد
54