معنی دماغه ای در آفریقا

لغت نامه دهخدا

دماغه

دماغه. [دُ غ َ / غ ِ] (اِ) تاج باز شکاری و جز آن. (ناظم الاطباء) (از آنندراج):
هر کس که به غیر او نظربازی کرد
شد عینک او دماغه ٔ دیده ٔ او.
شرف (از آنندراج).

دماغه. [دَ غ َ / غ ِ] (اِ) بینی کوه و تیغه ٔکوه. (ناظم الاطباء). نوکی پیش آمده از کوه. (یادداشت مؤلف). || کمان کشتی. تماغه. (ناظم الاطباء). || چوبی به درازای در میان دو مصراع و متصل به یکی از آن دو که درز میانین را پوشد چون دو لنگه را پیش کنند یعنی ببندند. (یادداشت مؤلف).
- دماغه ٔ در، بینی در. محجوبه. انف باب. رتاج. (یادداشت مؤلف).
|| رأس یعنی نوک پیش آمده از خاک در دریا. نوک زبانه ٔ خشکی در آب. رأس. سنگپوز یا قطعه زمینی کمابیش نوک دار که در دریا یا در دریاچه پیش رفته باشد. (دایرهالمعارف فارسی). رأس الرجاء الصالح، دماغه ٔ امید نیک. (از یادداشت مؤلف).


دماغه ٔ امید

دماغه ٔ امید.[دَ غ َ / غ ِ ی ِ اُ] (اِخ) دماغه ٔ امید نیک. دماغه ٔ امیدواری. رأس الرجاء الصالح. نام دماغه ای است درجنوب افریقا. (یادداشت مؤلف). رجوع به امید شود.

گویش مازندرانی

دماغه

دماغه ی در، لبه ی یک لنگه در، قلاب ثابت چارچوب در که زنجیر...

فرهنگ معین

دماغه

هر چیز پیش آمده ای که شبیه دماغ باشد، پیش رفتگی خشکی در دریا. [خوانش: (دَ غِ) (اِ.)]

فارسی به آلمانی

دماغه

Chef (m), Haupt (m), Kopf (m), Leiter (m), Nase (f), Vorderteil (m)

فرهنگ عمید

دماغه

پیش‌آمدگی چیزی: دماغهٴ کوه، دماغهٴ کشتی، دماغهٴ در،
(جغرافیا) قطعۀ زمین باریک که میان دریا پیش رفته باشد،

فارسی به عربی

دماغه

انف، راس، راس بحری، رییس

فرهنگ فارسی هوشیار

دماغه

نوکی پیش آمده از کوه

معادل ابجد

دماغه ای در آفریقا

1657

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری