معنی دورانداختنی
لغت نامه دهخدا
دورانداختنی. [اَ ت َ] (ص لیاقت) هر چیز که سزاوار دورانداختن باشد. (ناظم الاطباء). راندنی. دور ساختنی. || به دور پرتاب کردنی. || فضله ای از هر چیزی. (ناظم الاطباء).
حل جدول
اسقاطی
معادل ابجد
1326