معنی دوراندیشی
لغت نامه دهخدا
دوراندیشی. [اَ] (حامص مرکب) صفت و حالت دوراندیش. مآل اندیشی. بینش صحیح آینده. آینده نگری. عاقبت اندیشی. (یادداشت مؤلف). عاقبت اندیشی و بصیرت و دوربینی و اطلاع. || ملاحظه ٔ عاقبت کار. (ناظم الاطباء). مآل اندیشی. عاقبت اندیشی.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
احتیاط، حزم، عاقبتاندیشی، مالاندیشی، ملاحظه
معادل ابجد
585