معنی دورکننده
لغت نامه دهخدا
دورکننده.[ک ُ ن َن ْ دَ / دِ] (نف مرکب) که دور کند. که براند. آنکه کسی یا چیزی را دور سازد. (یادداشت مؤلف). لاعن. (از منتهی الارب): رجل مذب، مرد بسیار دورکننده از حریم خود. (منتهی الارب). رجوع به دور کردن شود.
حل جدول
نافی
معادل ابجد
339