معنی دور افتاده

حل جدول

دور افتاده

پرت

مکان پرت

فارسی به انگلیسی

دور افتاده‌

Boondock, Far-Flung, Far-Off, Lone, Lonely, Out-Of-The-Way, Outer, Outlying, Secluded, Solitary

فرهنگ فارسی هوشیار

دور افتاده

(صفت) شخصی یا شی ء که نسبت به فرد یا جامعه دور باشد: }} آن محل دور افتاده را از جهت آن انتخاب کرده بود که کسی به اسرارش پی نبرد ‎. {{

فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

دور افتاده

مهجور - پرت

پرت- مهجور- غریب-بعید-دوردست-متروک-

معادل ابجد

دور افتاده

701

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری