معنی دوستانه

لغت نامه دهخدا

دوستانه

دوستانه. [ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) منسوب به دوست. || از روی دوستی و محبت و رفاقت. (ناظم الاطباء). محبانه. (آنندراج):
دشمن ارچه دوستانه گویدت
دام دان گرچه ز دانه گویدت.
مولوی.

فرهنگ عمید

دوستانه

از روی دوستی،

حل جدول

دوستانه

صمیمانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

دوستانه

دوست‌وار، رفاقت‌آمیز، رفیق‌وار، عاشقانه، محبت‌آمیز،
(متضاد) عداوت‌آمیز

فارسی به انگلیسی

دوستانه‌

Affable, Amiable, Amicable, Chummy, Co-Operative, Comradely, Cooperative, Cordial, Cordially, Friendly, Good-Humored, Hearty, Homely, Neighborly

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

دوستانه

اخوی، لامبالی، ودی

ترکی به فارسی

دوستانه

دوستانه

فرهنگ فارسی هوشیار

دوستانه

از روی دوستی

فارسی به آلمانی

دوستانه

Freundlich, Gütig, Gütlich

واژه پیشنهادی

دوستانه

دعاخوان

معادل ابجد

دوستانه

526

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری