معنی دوشیزگان

حل جدول

دوشیزگان

رُعُن


تابلوى پابلو پیکاسو

دوشیزگان آوینیون

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ابکار

دوشیزگان، شتابیدن، نابسودگان

فرهنگ فارسی هوشیار

دوشیز

(اسم) بکر (اعم از مرد و زن)، دختر بکر جمع دوشیزگان یا دوشیزگان جنت حوران بهشتی.


دوشیزه

(اسم) بکر (اعم از مرد و زن)، دختر بکر جمع دوشیزگان یا دوشیزگان جنت حوران بهشتی.


خراید

(اسم) جمع خریده. لولو های ناسفته، دوشیزگان زنان شرمگین.

فرهنگ معین

ابکار

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ بکر؛ دوشیزگان، دختران دوشیزه.


اتراب

جمع ترب.، همسالان، همزادان، دوشیزگان. [خوانش: (اَ) [ع.] (اِ.)]

لغت نامه دهخدا

رعن

رعن. [رُ ع ُ] (ع ص) دوشیزگان. (ناظم الاطباء).


علاموت

علاموت. [ع َ] (اِ) دوشیزگان لفظی موسیقی، و محتمل است که بمناسبت معنایش قصد ازین باشد که با صدای دوشیزگان خوانده شود. رجوع شود به الاموت. (از قاموس کتاب مقدس).

فرهنگ فارسی آزاد

خرائد

خَرائِد، دوشیزگان، مُرواریدهای سوراخ نشده (مفرد‚: خَرِیْدَه، جمعهای دیگر: خُرُد، خُرَّد)،

معادل ابجد

دوشیزگان

398

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری