معنی دومی
لغت نامه دهخدا
دومی. [] (اِخ) عبداﷲبن جعفر. از علمای نحو و با ابوالفرج محمدبن اسحاق الندیم صاحب الفهرست قریب العهد بوده است و به نوشته ٔ ابن ندیم او راست:
1- کتاب القوافی. 2- کتاب اللغات. (یادداشت مؤلف).
دومی. [دُ وُ] (ص نسبی، اِ) دویمی. (ناظم الاطباء). که در مرتبه ٔ دوم قرار دارد پس از اولی. آخر. اُخری ̍. ثانیه. ثانی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دوم شود.
فارسی به انگلیسی
Latter, Second
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) در مرحله دوم دومین.
فارسی به عربی
اخیر، ثانیه
فارسی به آلمانی
Sekunde (f), Zweit-, Zweit, Zweite (m), Zweiter (m), Zwot-
واژه پیشنهادی
آه اورشلیم
پنجمین سوارکار
آیا پاریس می سوزد
اندوه من تو رابه کجا خواهد کشانید
آزادی در نیمه شب
شهر شادی
اطلاعات عمومی
انگلیسی به فارسی
دومی
معادل ابجد
60