معنی دیان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
قاضی، پاداش - دهنده، به حساب رسنده. [خوانش: (دَ یّ) [ع.] (ص.)]
فرهنگ عمید
بهحسابرسنده، محاسب،
پاداشدهنده،
حاکم، قاضی،
سائس،
قهار، چیره،
حل جدول
پاداش دهنده
نام های ایرانی
دخترانه، دیانا
فرهنگ فارسی هوشیار
بسیار چیره و غالب پاداش و جزا دادن، بحساب رسنده
فرهنگ فارسی آزاد
دَیّان، لقب اعطائی حضرت ربّ اعلی به جناب سید اسدالله خوئی است (دیّان و اسد هر کدام بحساب جمَل (ابجد) مساوی 65 می باشد) نامبرده در زمان اقامت حضرت اعلی در حبس چهریق، مؤمن شد و به حرف ثالث مؤمن بمن یظهره الله مخاطب گشت و بشرف ایمان به معبود اهل امکان در بغداد فائز و در همانجا بدستور میرزا یحیی بدست محمد نامی ازلی شهید شدند،
دَیّان، قاضی- قهار- حاکم- جزا و پاداش دهنده- بحساب رسنده- از اَسماءالله است،
معادل ابجد
65